آیا این گورستان تاریخی است؟

 

مطلب زیر عین مطلبی است که در روز سه شنبه سوم شهریور  1388 بروی خروجی این وبلاگ قرار گرفت . برای مروری بر خاطرات گذشته عین مطلب مجدداً درج می گردد

http://shahrud.blogfa.com/8806.aspx

آیا این گورستان تاریخی است؟

چند هفته قبل توفیقی دست داد تا بهمراه چند نفر از دوستان  کلور گردی مفصلی داشته باشم . این کلور گردی از کنار "نصیره خانی "آغاز شد و در نهایت به "کربلا دشت " منتهی شد . آنچه که در بین این گردش جانانه برایم جالب و البته قابل توجه بود . باز کردن نسبی مسیر ماشین رو از میانه های دامنه "سنگر کوه" به سمت "داره" است که بدون کمترین دردسر این منطقه را به ورودی شهر متصل میکند . اما نکته اساسی در نزدیکی  "زرده گله ایمامزاده" نهفته است و آن کشف یک گور تاریخی در این محله است که ظاهرا کشف آن برای هیچکس جالب توجه نبود ه  است در مورد این گورستان چند نکته اساسی وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرد

۱. نکته ابتدایی اینست که میراث فرهنگی از موضوع مطلع شود تا کارشناسان  مرتبط  با گمانه زنی های تاریی قدمت این گورستان ر مشخص کنند و در انصورت است که با کشف زوایای پنهان  موضوع میتوان  به ابعاد دیگر موضوع پرداخت

۲. "سنگر کوه" و فلسفه نام گذاری این کوه به این نام موضوع بسیار ساده ایست و آن ریشه در سنگر سازی مردم کلور در ارتفاعات این کوه برای دفاع از کلور در برابر تهاجمات "ممیش خان " دارد اینکه در پای این کوه این گورستان وجود داشته و یا احداث شده و با عنایت به شیوه های خاص تدفین شهدا در گذشته  کند و کاو و بررسی جامع تر موضوع  باید مدنظر قرار گیرد

۳. منطقه ای که گورستان فوق در آن واقع شده است دارای سوابق منجر به بروز و ظهور برخی آثار تاریخی است. . انچه که در بین مردم منطقه نقل محافل است حاکی از کشف برخی اثار تاریخی در این محله است که این  موضوع با آنکه در حد شایعه و گفتگوی بین مردم است ولی دلیل موکدی است برای حساس شدن سازمانهای مسول به این مهم.

۴. به فرض عدم تحقق موارد مورد ادعا در بند های فوق تفاوت خاصی در اصل موضوع ایجاد نخواهد شد و بولدزرهای  راهسازی با خیال راحت میتوانند قبرستان فوق را با خاک یکسان کنند . اما اگر درصدی از احتمالات فوق درست باشد در انصورت چه ضایعه دردناکی به بار خواهد آمد . آیا این ضایعه به سادگی این نوشتار قابل  رفع خواهد بود ؟

آثار تاریخی و حساسیت آن را باید درک کرد و برای حفظ جوانب ان تمام احتمالات را در نظر گرفت

گوردخمه تاریخی نام کلور را بر سر زبانها انداخت

بالاخره بعد از سالها آرزوی قلبی چندین و چند ساله به بار نشست . سالها دلگیر و ناراحت بودیم که چرا گذشتگان ما اثری تاریخی یا یک بنا و قلعه و بارویی تاریخی از خود به یادگار نگذاشته اند نه برج و بارویی و نه اثری تاریخی ... نه معماری شاخصی.... این یک گله صادقانه بود که  همیشه از گذشتگان وجود داشت اینکه روزگذشته خبری در فضای مجازی دست بدست ودر کانال های نلگرامی گرفته تا سایت ها و وبلاگ ها در صدر نشست و آن کشف  یک گور دخمه تاریخی در "سنگره کوه کلور" بود .

فارغ از اینکه این گور دخمه دارای چه قدمتی است وپس از مشخص شدن زوایای پنهان وکشف همه آنچه درباره گذشته  این گور دخمه و منطقه  همجوارآن وجود دارد این خوش خیالی برای ما به یادگار ماند که اگر گذشنگان برج و بارو و قلعه و ساختمان و باغ تاریخی به یادگار نگذاشتند و یا کم گذاشتند حداقلش این است که استخوانهای فرسوده شان شهر و دیار ما را دوباره بر سرزبانها انداخته وشاید برای اولین بار در سطح بین المللی نیز مطرح شویم البته اگر بتوانیم هوشمندانه از  این داشته خود استفاده کنیم

خبر کشف گور دخمه تاریخی کور از گذشتگان ما در دامنه کوه سنگره کوه آنقدر مهم و در خور توجه است که از شندینش غرق در هیجان شویم و از آن بابت که بالاخره برای مردمان سرزمین مان گشایش ها در راه است شادمان گردیم

سالها پیش در همین وبلاگ  و درجریان بازگشایی و تیغه کشی مجدد کمربندی کلور که ازمنطقه امامزاده ابراهیم می گذشت وتعدادی گور را بردن انداخته بود طی مطلبی به لزوم  بررسی های باستان شناسی وکاوش های دقیق در این منطقه را یادآورشدیم ونه اینکه خدای ناکرده الان ادعا کنیم که ما می دانستیم که آنجا چنین چیزی وجود دارد و یا ادعای غیب گویی داشته باشیم  ولی ظاهر قضیه تا حد زیادی گویا بوده وهست . آنچه ازظاهر منطقه  به چشم می خورد وافسانه ها و سوابق وشایعاتی که ازمنطقه نقل قول محافل است گویای چنین واقعیتی بوده و هست . و قطعا ابعاد آن به همین حد محدود نخواهد بود

خلاصه اینکه اثر تاریخی کشف شده در کلور ازجنبه های زیادی قابل بررسی است که در مطلبی دیگر به آن پرداخته خواهد شد .

اما فعلا به صورت فوتی و فوری چند کار باید انجام شود .اینکه می گوییم باید انجام شود یک پیشنهاد است وگرنه به هیچ وجه قصد القای مطلب خاصی وجود ندارد .

اول اینکه استفاده گسترده تبلیغاتی  در دستور کار قرار گیرد . چه خوب و بجاست که با صرف هزینه اندکی  گروههای مختلف خبری از صدا و سیما تا خبرگزاری ها  ومطبوعات و رسانه های خبری برای بازدید از محل  حضور بهم برسانند . و پس لز بازدید از محل  در یک نشست خبری با حضور بخشدار،رییس محترم میراث فرهنگی و شهردار کلور بهم رسانده و هر کدام برنامه های خود را برای این اثر تاریخی تشریح کنند . تخقق این مهم گشایشی خواهد بود برای برجسته کردن آن و استفاده های بعدی از این اثر تاریخی

قطعا بخشدار خوشفکر و فعال کلور برای  آینده این اثر تاریخی برنامه های مدونی تدارک خواهد دید اما اولین گام حضور باستان شناسان  بزرگ در این منطقه است

دومین وظیفه مستقیم متوجه همه شهروندان است . این اثر و آثار تاریخی جانبی آن متعلق به همه است بنابراین کوچکترین دست کاری این اثر تاریخی ضایعه جبران ناپذیر به بار خواهد آورد . اینکه  حتی در تهیه عکس از این منطقه دقت لازم را به خرج داده و همه چیز را همچنان دست ناخورده باقی بگذاریم تا ببینم  باستانشانسان  تشخیصشان چه خواهد بود

سومین وظیفه فوری متوجه اداره کل میراث فرهنگی استان است که ابعاد این پدیده تاریخی را مشخص کند حتی اگر مشخص شود این گور دخمه تارخی قدمت چندان تاریخی هم ندارد یک اتفاق کم و نادر است که در کشور ما بوقوع پیوسته است . چه خوب و بجاست از ابعاد مختلف فرصت فراهم شده برای شهرمان بیشترین بهره را ببریم

واره

ملاباجی باظرافت خاصی دو دستش را از بالا تا پایین می کشید وحاصلش درهر بار تکرار این حرکتی که که حالا ریتمیک و موزون شده بود  یک  ته استکان شیر بود که  ته ظرف جا می گرفت. این حرکت به طور مداوم تکرار می شد و حاصل این فعالیت  را می شد در ظرف زیر پاهای گوسفند  دید.

ملاباجی برای دوشیدن گوسفندهایش  خیلی مقدمات را فراهم می کرد . سعی میکرد حتماً بعد از نماز به سراغشان بیاید که هم حیوان استراحتی بکند و هم خودش تنی به وضو  زده باشد.تازه باید حواسش بود که ته کار کمی هم برای بره های کوچولو باقی بگذارد .

خیلی هم مراقب بود که  حیوان آرام بگیرد و تکان نخورد تا مبادا چیزی به درون ظرف شیر بیافتد . بالاخره امانت مردم است و باید مراقبش بود

ملاباجی که ازدوشیدن فارغ می شد  تا حد زیادی کارش تمام می شد با این حال تازه کارش شروع می شد اولش یادش بود که کمی از شیر رابه همسایه شان بدهد که یک جورایی به شیر تمیزوخوشمزه او عادت کرده بودند و  بعدش لابد کلش را در یک ظرف تمیزعیار می کرد و باندازه ای که قرارش را ازقبل گذاشته بودند برای "گول بانو" می داد .

قرارشان همین بود . قرار چهار  جانبه بود بین "مانا"،"ملاباجی"و"گول بانو" و " ول باجی". قرارشان این بود که شیرشان را در عیارهای پارچ گونه شان  ریخته وهر ماه به یکی بدهند .این ماه نوبت گل بانو بود و ماههای بعدی نوبت سه نفر دیگری .

ولی خدا برکت این این شیر را اینجوری بیشتر هم کرده بود چون هم به مصرف روزمره شان  می رسید وهم به برخی همسایه ها و هم اینکه با جمع شدن آن می توانستند پنیر درست کنند /

استانداراردبیل: شاهرودیها اتحاد ،صمیمیت،همبستگی و الفت را معنا کردند

استاندار اردبیل گفت:"شاهرودی ها اتحاد،وحدت،الفت ،صمیمیت و همبستگی بالایی با هم دارند  دارندو آن را به زیبایی معنا کردند"

مجید خدابخش که در جشن گلریزان موسسه خیریه درمانی عاشورای شاهرود خلخال سخن می گفت ادامه داد"شاهرودی ها قدر این وحدت را بدانند تا خداوند به این وحدت برکت دهد"

 

مقام عالی استان اردبیل در سالن شهید آوینی فرهنگسرای بهمن تهران با اشاره به کاهش جمعیت شاهرود از30 هزار نفر به 13 هزار نفر طی چندین سال گذشته از تمام شاهرودی ها   دعوت کرد تا به سرمایه گذاری در این منطقه بشتابند و اظهار داشت "ما به عنوان دولت موظف به فراهم کردن زیرساخت ها هستیم اما این شاهرودی ها هستند که باید با سرمایه گذاری در این منطقه برای جوانان خود اشتغال و برای مام بزرگ خود توسعه و آبادنی را ارمغان بیاورند"

وی ادامه داد" انتظار داریم در سالی که به نام اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل نام گرفته است شاهرودی ها با روحیه همتی که دارند برای عمران وآبادی و توسعه منطقه شان تلاش بیشتر و اقدام عملی بالاتری کنند"

خدابخش  مسابقه توسعه آبادانی را بین استانها و شهرستانها و بخش ها جدی دانست و گفت"تک تک شاهرودیها  در کنار کسب وکاری که در هرجای ایران دارند می توانند بخشی ازکسب وکار خود را به شاهرود منتقل کنند و این منطقه را آباد کنند"

استاندار اردبیل در جمع پر شور شاهرودی های مقیم تهران و البرز اصل سرمایه گذاری را متعلق به مردم دانست و تاکید کرد"مشابه آنچه در جنگ  اتفاق افتاد مردم باید اقتصاد را مدیریت کنند ؛تنها در این صورت است که اقتصاد ما مقاوم خواهد شد و نیازمندها بی نیاز خواهند شد "

خدابخش در پایان کمک های خیرخواهانه و احساس های عاطفی را بسیار ارزشمند دانست و گفت" اما  وظیفه ما توانمند سازی  انسان های نیازمند است که بتوانند با کار و تلاش معاش خود و خانواده خود را تامین کنند "

همچنین موسسه خیریه درمانی عاشورای شاهرود با صدور اطلاعیه ای ضمن تقدیر و تشکر از هنرمندان،ورزشکاران و تمامی حاضران در دومین جشن گلریزان این موسسه مهمترین دستاوردها و کمک های نقدی و غیر نقدی به نیازمندان را اعلام کرد

بر این اساس جلب کمک نقدی 4 میلیارد ریالی،چندین حلقه گوشواره و النگو  و دستبند طلا،تقبل هزینه یک باب منزل مسکونی،هزینه خرید یک باب مغازه ،اختصاص عواید فروش یک روز فیلم سینمایی بادیگارد ابراهیم حاتمی کیاو 10 درصد از عواید فروش کنسرت های داریوش خواجه نوری از جمله این دستاوردهاست

گفتنی است دومین جشن گلریزان موسسه خیریه درمانی عاشورای شاهرود با حضور استانداراردبیل،نماینده خلخال در خانه ملت ،تعداد زیادی ازورزشکاران و هنرمندان خوشنام از جمله حسن روشن،محمد پنجعلی،محمد رضا طالقاتی داریوش خواجه نوری،همایون ارشادی،محمد احمدزاده،سید عباس سجادی،شفیع نوروزی،مرتضی غرقی،بهرام شفیع و... برگزار شد

منطقه شاهرود در جتوب استان اردبیل واقع شده ومردم  این منطقه به  زبان تاتی سخن می گویند

دورهمی عاشقانه

 

دورهمی خیلی خوب است مخصوصاً اینکه یک عده  دورهم جمع می شوند و می گویند و می خندند و آخرش هم خاطره خوبی از آن جمع با خود به یادگار می برند . خاطره ای که هربار و هر جایی از سال و روزهایی که در پی خواهد آمد اگر سرش را بگشایند جزء لطافت طبع و شیرینی عایدشان نخواهد ساخت .

دورهمی را برای همین ساخته اند اما اگر همه آنهایی که دورهمی را ساخته اند و باصطلاح اختراع کرده اند اگر می دانستند مردمان سرزمین آب و آیینه(شاهرود) ؛با خوشفکری خود چه استفاده ها از این دورهمی ها خواهند کرد شاید در اختراعشان بعضی چیزها را کم یا زیاد می کردند .

تعدادی جوان بی ادعا و بی ریا دور هم نشسته اند و فکرها و توانشان را روی هم گذاشته اند و یک دورهمی عاشقانه شکل داده اند . دورهمی عاشقانه تعریف جدیدی در ادبیات واژگان ایران زمین وارد کرد که طی آن مردمانی عاشق هم نوع و هم جنسان خود از نوع بشریت کارهای عاشقانه می کنند تا مشکلاتشان رفع و بار غم و محنتشان کم گردد .

فرهنگ لغات کارهای عاشقانه این یکی را کم داشت و شاید دلیل لنگ زدنش هم همین بود

دورهمی عاشقانه ای که  از قبل در قالب و فرم موسسه خیریه درمانی عاشورای شاهرود تبلور یافته بود در جمعه گذشته  به بار نشست و ثمره آن نه کمک مالی 800 میلیونی بلکه بی نهایت اشعه های نورانی  و صمیمیتی بود که به دلها تابیده شد . دلهای عاشق بهم نزدیک و نزدیکتر شد 

بارها گفته ایم که موسسه عاشورا یک موسسه صرف نیست به گستره جفرافیایی منطقه شاهرود اردبیل بلکه موسسه عاشورا یک اقیانوس بیکران است به وسعت ایران اسلامی و بی نهایت تا اعماق دل های همه عاشقانی که جمعه گذشته قدم رنجه کرده بودند و همه آنهایی که دلشان آنجا بود .

کارشان کارستان بود و دست مریزاد  و احسنت و دعای خیر همه آنهایی که از کنار این دورهمی عاشقانه حتی ذره ای منتفع می شوند بدرقه راهشان .

موسسه عاشورا  با خوشفکری و تلاش جوانان و بزرگسالان دور و برش یک تکیه گاه است برای همه آنهایی که دل شکسته اند . زخم خورده اند و رنج دیده اند .

چه پاداشی از این بزرگتر که تمام تلاش هفته ها و ماهها و ساعتها بی خوابی و استرس دوستان در جمعه ای به بار بنشیند و حاضران در مراسم شکوه و عظمت و اعتبار نوع دوستی را با واژگان نرم و نازک خود تعریف و تمجید کنند .

در برابر این همت و تلاش و این همه شور و هیجان هیچ نمی توان گفت . شاید همان لبخند زیبای کودک بیماری که دل به این مراسم بسته بود برای شما کفایت کند .

تلاش شما برای مرهم نهی بر  چشمان خشک شده مادر و کمر خمیده پدر بیمار  را ستوده و دست تک تک شما را می بوسیم .