مردان شورا

سلام ای مرد شورا ای دلاور

چو شیران خلق را هستی تو یاور


سلام ای گل به گلزار خلایق

تویی در زمرهء مردان لایق


سلام ای خادمی از جنس مردم

تویی همچون طلا هم رنگ گندم


به دستور خدا آن پاک سبحان

که شورا بینهم فرمود قرآن


چو شورا کار را آغاز کردن

گره از کار مردم باز کردن


همه در کار خود رزمنده بینی

به رفع دردها جنگنده بینی


به شهر و روستا شورا ببینم

زدلهاشان گل خدمت بچینم


دلا شورا خدا قوت عزیزم

بیا در شهد چشمت جان بریزم


به عقبی کار تو ماجور باشد

به دنیا هاله ای از نور باشد


به قول شاعر ابرو کمانی

عبادت خدمت خلق است دانی


تجلی گاه خدمت هست شورا

امید مردمان ،امروز و فردا


به میهن بازوان انقلابند

به گلهای گلستان عطر نابند


نگین روستا تاج سرما

همایون اخترانِ پاک شورا


پیمبرمشورت می کرد مولا

که خود درسی بود از بهر شورا


مبارک باشد این روز خجسته

به این شورا که در مجلس نشسته


همین مردم تورا محبوب کردند

به رای خود تورا منصوب کردند


نظامی مردمی دارد چو شورا

فروشد فخر وحدت کل دنیا


پلاکی از وفاداری به گردن

کنی خدمت ،دهی جان و سرو تن


تو زحمت میکشی از بهر کارت

خدا عزت دهد بر کار و بارت


به شورا خدادادی مدح کسی گفت

که در خدمت دری از معرفت سفت

شعر: شكراله خدادادي كلور

محرم وحلقه گمشده مديريت نذري ها

 "اي فلك حيفت نيامد دربه در كردي مرا                        بي برادر بي پدر بي بال و پر كردي مرا"

يا حسين (ع)...

محرم امسال هم از گرد راه رسيد و مانند هر سال چهره تمامي دلداگان اهل بيت و خاندان حضرت مصطفي (ص) در غم شهادت امام سوم شيعيان و ياران با وفايش درهم و عزادار است . ايام عزاداري و فرصت هاي مغتنم اينچنيني پشت سرهم مي آيند و مي روند و آنچه كه باقي مي ماند توشه آخرت است و خاطره ..

ايام محرم هم مثل برخي از ايام خاص فرصت مغتنمي است كه شهروندان خير از برخوردار تا كمتر برخوردار به نيت برآورده شدن حاجات و آمال خود نسبت به نذر و احسان هاي مختلف اقدام مي كنند .

در شهر و ديار ما اما طي ساليان اخير اين احسان ها بيشتر بر جمع آوري گوسفند و برنج و متعلقات پخت نذري ظهر روز عاشورا در روز تاسوعا متمركز است . قطعاً احسان كننده دهنده آن نذري هرگز چشم داشتي براي مطرح شدن نام و نشان خود نداشته و بركات معنوي اين حركت زيبا را دنبال مي كنند .

اما آنچه كه طي همين سالياني كه از جمع آوري احسان مي گذرد عدم مديريت صحيح نذري هاي جمع آوري شده است كه برخي مواقع خداي نكرده جنبه ناسپاسي و ناشكري به خود گرفته و باعث حيف و ميل مي گردد . چه خوب و زيبا و بجاست كه مديران دسته هاي سه گانه كلور با مديريت و كداخدامنشي بزرگان در يك جا جمع شده و براي مديريت اين احسان ها برنامه ريزي جامعي داشته باشند .

-برقراري نهار براي ظهر روز تاسوعا اولين و ساده ترين پيشنهاد ممكن است

- پخت غذا به تعداد مواليان هر مسجد در روز عاشورا و توزيع اقلام جمع آوري شده  مابقي بين مستمندان پيشنهاد ديگر است

-عدم كشتار همه احشام و حتي زنده فروشي آنها و اختصاص عوايد آن به امورات عام المنفعه مي تواند گزينه ديگري در اين راستا باشد

-درخواست كار فرهنگي و احسان و نذري فرهنگي از عزاداران نيز مي تواند گزينه ديگري باشد . مثلاً خريد هزار جلد كتاب مرتبط با نهضت حسيني و توزيع آن در محرم سال آتي و يا مشاركت در ساخت مستندهاي عاشورايي و فيلم هاي كوتاه و بلند از عزاداري هاي پور شور حسيني مي تواند گزينه هاي جدي و خوبي براي مديريت نذري ها باشد

- از چند سال پيش و با رويش نهال پرثمر " موسسه عاشورا" مي توان بروي ظرفيت هاي اين موسسه براي جلب و توزيع كمك و نذري هاي خاص و خالص عاشورايي حساب ويژه باز كرد

-كارهاي عمراني را نيز و نبايد از نظر دور داشت . اگر در هر محرم و به ياد و نام حسين (ع) و يا ران با وفايش گرهي از گره هاي مشكلات عمراني شهرمان باز شود مي توان به حل بسياري از مشكلات عمراني شهر حساب باز كرد . مثلاً تامين اعتبار ساخت دو سقاخانه دايمي با آبسرد كن و معماري اسلامي – ايراني در دو منطقه شهر و...

خلاصه آنكه مديريت نذري ها بسيار ضروري و مهم است . همانگونه كه مديريت دسته جات عزاداري و هماهنگي و همراهي ايشان مهم است .

26 مرداد و آنهايي كه نيامدند

زمزمه اش كه شد كه مي آيند همه را هول و ولا برداشت . يه جورايي  يه حس غريبي مي دويد زير پوست و اثراتش مي شد لبخندي بر گوشه لب .  مي گفتند مي خواهند بيايند . يعني توافق  شده كه بيايند . اينان آناني بودند كه در جنگ هشت ساله با رژيم بعثي در جبهه ها  اسير دشمن شده بودند و حالا با مدال افتخار و سربلندي و با نام آزادگي باز مي گشتند و آزاده نام مي گرفتند .

هر كدامشان وقتي عازم جبهه مي شدند با افرادي بودند كه حالا از سرنوشت هيچ كدامشان خبر نداشتند . برخي  از همراهانشان شهيد شده بودند و  برخي هايشان جانباز بودند و تعدادي هم بعد از جنگ و به كار و بار خود مي رسيدند ...

همه گوش ها به راديو بود .... در هر بار اعلام اسامي گاه و بي گاه دادي به آسمان برمي خاست و فرياد شور و شعفي  همه را فرا مي گرفت . اسامي دهان به دهان مي چرخيد كه  او خواهد آمد ... سيد غفار صادقي.... داود نباتي... اردشير علي پور و...

هر بار كه اسمي  از اسامي جا مي ماند اشك و حسرت همه افراد منتظر را فرا مي گرفت تا  نوبت بعدي اعلام اسامي .

مادر نذر كرده بود كه اگر جگر گوشه اش بيايد هر سال همين  روز را برايش سفره حضرت ابوالفضل(ع) پهن كند . پدر اما  با ابهت سعي مي كرد به روي خودش نياورد  اما چهره اش همه چيز درونش را نشان مي داد حتي از خط چهره اش و اشك گوشه چشمش مي شد فهميد كه دارد نذر مي كند كه هر سال به شكرانه اين روز براي پسرش قرباني مي كند .

با اينكه شنيده بودند كه جگر گوشه شان را ديده اند كه تير خورده اما نمي توانند باور كنند كه اسم او در بن اين همه اسمي  كه مي خوانند نباشد . خودشان با چشم خوشان ديده اند عزيزي كه برايش هر سال مراسم مي گرفته اند و حتي مزار هم دارد  اسمش در ليست بوده و قرار است كه دو سه روز بعد بيايد . حالا مگر مي شود كه جگر گوشه شان در آن بين نباشد .

اسامي همه خوانده شد و گروهها همه آمدند و چشم آنها هنوز به در است و گوششان  همچنان به راديو ...مي آيد حتما مي آيد .. مگر مي شود كه نيايد ...ديگر همسايه روبرويي هم خجالت مي كشد و هم خود را مذمت مي كند  كه چرا هر روز مي پرسيده كه "مشدي از حسين چه خبر؟"

از آن روز سالها مي گذرد ... سالهايي كه براي اينان به اندازه قر نها طول كشيد اما نه عباس آمد و نه حسين و نه خيلي از آنهايي كه قرار بر اين بود كه بيايند .

كسي چه مي داند كجايند؛ شايد در شيار 143

ما پیر شدیم و خبر از یار نیامد
فرهاد به دیدار نمکزار نیامد

با دست گدایی و سری کج سر راهش
صد بار نشستم ولی یکبار نیامد

ما پیرزنی عاشق و او یوسف مصری
اما چه کنم عرضه به بازار نیامد

آماده ی یک واقعه بودیم ولیکن
سلطان سلاطین، به دربار نیامد

اوراق بهادار شده دفتر من حیف...
امضاش به مجموعه اشعار نیامد

با اینکه تمام قلمم داد کشیده
در بغض دلم حرف صدا دار نیامد

هر واژه شعر از کرم اوست ولیکن
ای اهل قلم میر و قلمدار نیامد

در مجلس روضه همه روضه همین است
نزدیک محرم شده و یار نیامد

وقتش شده با گریه و صد آه بگوییم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

الله امان از دل مضطر رقیه
سقای حرم، سید و سالار نیامد

حتی شب سوم که شدم چشم به راهش
با روضه آن مرد  طبقدار نیامد

آخر چقدر شعر برایش بنویسم
انگار نه انگار نه انگار نیامد

شعر : امير حسام يوسفي

 

عكس:وبلاگ وانگيا-محسن صفياري

درست بنویسیم

  به قلم : سید عادل ایرانی کلور                              

مطلبي از استاد علي عبدلي در قالب یک پیام در یکی از وبلاگ­ها در سال گذشته انتشار يافت مبني بر بي­راهه رفتن شعر تاتي كه نكاتي قابل تأمّل و شايسته توجه جدي در آن برای هنرمندان و صاحبان قلم حوزه زبان تاتي یافت می­شود. نگارنده با توجه به اهمیّت موضوع، توضیحی را در همان زمان به شرح ذیل نگاشت. امّا انتشار آن تا امروز به تأخیر افتاد. در حال حاضر با توجه به آفرینش متون تاتی به شکل شعر و نثر در این فاصله و وجود ایرادهای دستوری فاحش در آن آثار، عرضه یادداشت پیش­رو ضروری می­ نماید.

 اين كه نويسندگان و شاعران اين حوزه زباني تاكنون توانسته­ اند آثاري فاخر و زيبا پديد آورده و به كتابخانه فرهنگ و دانش آن بیافزایند، هيچ گونه ترديدي وجود ندارد اما در كنار اين آثار ارزشمند، مواردی نيز وجود دارند كه به دلايلي دستوري يا زبان­شناختي از اصول و چارچوب خارج شده و نيازمند بازنگري يا اصلاح هستند؛ گاه زيبايي مفهومي كه بيان مي­شود گوينده سخن را از اصول غافل داشته­ است بي­آنكه غرضي در بين باشد. به طوري كه نگارنده نيز با جستجو در تجربيات ذوقي خود به چنين اشتباه­هایی دست ­يافته كه اصلاح آن را ضروري مي­ داند.

تأكيدي كه جناب آقاي عبدلي بر آن دارند رعايت دستور تاتي است كه عدم توجه به آن در برخي از اشعار تاتي به طور عام مشاهده می­ شود. انتظاري كه از افراد هنرمند، شاعر و نويسنده كه تجربياتي گوناگون و پيوسته در حوزه زبان، شعر و نگارش دارند آن است كه اثري بدون اشتباه ارائه نمايند. امروزه هر شعري كه گفته و هر مطلبي كه نوشته شود و ارتباط با زبان تاتي داشته باشد بدون شك در آينده به عنوان سندي از حوزه اين زبان در مجموعه اسناد مربوط ضبط خواهد شد و به عنوان بخشي از فرهنگ و زبان جامعه زباني تاتي مورد مطالعه قرار خواهد گرفت؛ لذا جا دارد كه اصول و دستور­زبان در آن تا حد «درستي» رعايت گردد. آنچه امروز در قالب شعر مي­ سراييم و آنچه به زبان تاتی می­ نویسیم آينه تمام­ نمايي از شيوه گويش ما به شمار مي­ آيد. پس براي اين­كه بتوانيم سيمايي درست و واقعي از خود ارائه داده و به يادگار بگذاريم، درست و با رعايت اصول دستور زبان، شعر بسراييم و سخن بگوييم. و اگر تاكنون در چنين مسيري نبوده­ ايم و يا قواعد آن در پيش ما مورد غفلت بوده است از اين به بعد مسير را تصحيح نموده، راه درست سخن گفتن را درپيش بگيريم.

سخن داراي بخش­هایی است؛ بخشی دربرگیرنده قالب و ظاهر كه شامل حروف و كلمات و شكل هنري است و بخشی دیگر شامل محتوا و مضمون و پيامي است كه نويسنده به قصد بيان آن، اثرش را پديد آورده است. زيبايي پيام و شكل هنر آن تأثيرات دو جانبه بر هم­ديگر داشته و گاه فاخر بودن يكي، ضعف ديگري را پوشش داده و از چشم دور مي ­سازد امّا آنچه اهميّت دارد آن است كه هر دوي آنها بايد حداقل زيبايي را واجد باشند.

در ادامه مطلب به برخي از اشتباه­هایی که در حال حاضر دچار آن هستيم و بدون توجه بارها و بارها آن را تكرار مي­كنيم به صورت خلاصه اشاره مي­گردد:

الف -به­ كارگیري حروف اضافه فارسي؛ از، در ، بر، با از مهم­ترين اين حروف هستند

- پيگتش معجر از ديمش مواجن         عزيزم نورش انجا كو دوشته

- ته اي دريا چيه لفظر در انجا ؟         "زني هر ور دپرسي از د دنيا"

ته اي آسمان چه واجي در جوابش        نذاني يا ذاني "بي­سس ماني يا"

استفاده از اين حروف به دليل استعمال زياد آن در زبان مي­تواند سيماي زبان اصلي شعر را كه تاتي است اندكي دگرگون كند كه استعمال آن شايسته نبوده و پرهيز از آن ضروري است.  

برخی از شاعران در حد بسيار وسيعي از اين موارد در اشعارشان وجود دارد كه مي­توان از جنبه فني مطالب آنها را به چالش كشيد. از آنجا كه اغلب صاحبان آثار تاتي به دنبال بيان مفهوم هستند و كم­تر به اصول دستور­زبان توجه مي­كنند با اين اشتباه­ ها و غفلت­ ها به صورت ناخودآگاه سهل­ گيرانه برخورد مي­ کنند

ب- قلب در تركيب­هاي اضافي

تركيب اضافي در تاتي به شكل تقدّم مضاف اليه بر مضاف است. اما به­ كارگيري فراوان آن بدون رعايت وجه ادبي مي­تواند به كليّت زبان آسيب وارد كند. برخي از شاعران به ضرورت شعري اين اجازه را دارند كه در شعرخود شكل مقلوب آن را به­ كار­گيرند، اما در زباني كه داراي جامعه مخاطب اندكي است و نقّادي در حوزه ادبيّات آن اندك­تر، بايد اين مهم مورد توجه قرار گيرد:

- گنه گنه وشكو وا، چومانه مشتلق خوا                         ويو تكه تاوه ده بشو تره چيني را

تغش زيي ترشيله كنار كلاچه پا                                  دس بزنه بذانند همه گله همه جا

استفاده از قلب اين تركيب در فارسي به ضرورت شعري آن­گونه كه در تاتي مضر است در فارسي به چشم نمي­آيد

- كاين ثنا گفتن ز منترك ثناست                 كاين دليل هستي و هستي خطاست    (ثنا گفتن من)

- همان دسته بشكست گرز گران 

قلب تركيب اضافي در فارسي داراي اصولي است كه ادات خاص خود را نيز دارد و اگر قلبي اتفاق بيافتد در قالب اين قواعد صورت مي­گيرد

مرا دل شكست: دل من شكست. «را» حد فاصل اين تركيب قرار­گرفته كه خاص فارسي است و از زبان ديگري عاريت گرفته نشده.

لشكر را خرگاه سوخت: اين شيوه نيز امري عادي و بر اساس قواعد است. اما وقتي مي­گوييم "دل چمن بسجس". سخن قابل فهم است اما در چارچوب زبان تاتي نيست و ما سخن به بي­راهه برده­ ايم.         

تعداد اين موارد در فارسي بسيار معدود و محدود است و به نسبت تعداد و فراواني آثار بسيار ناچيز. اما در تاتي وضعيت كاملاً معكوس است؛ به­ طوري كه تعداد آثار ادبي بسيار اندك و فراواني اشتباه­ ها، غير قابل مقايسه با زبان معيار است. از دگر­سو، عوامل نظارتي در حوزه زبان فارسي بر عملكرد شاعران به­ وفور وجود دارد. نهادهاي فرهنگي و خود شاعران و نويسندگان و منتقدان، نظارت فراگيري بر آثار فارسي دارند اين در حالي است كه در زبان­هاي محلي مانند تاتي، ساختار نظارتي محدود و غير ملموس است.   

ج- استعمال بي­ مورد واژه های فارسي

استفاده از زبان معيار در گفتگوهاي روزمره و مكاتبات اداري، رسانه ­هاي شنيداري و تصويري و... باعث مي­گردد استعمال اجزای آن در زبان محلي عادي و غير­ملموس جلوه كند. به طوري كه سخنوران حوزه زبان محلي نيز از اين امر غافل مانده و آن را امري طبيعي قلمداد كنند. به­ كارگيري برخي از اصطلاحات و واژه­ هایی كه فاقد معادل بوده و وجه علمي، اداري و... دارند اجتناب­ ناپذير است اما استفاده بي­ مورد و فراگير از كلمات داراي معادل در زبان محلي، امري غير قابل توجيه و آسيب زننده به ساختار زبان محلی است. 

تبصره: شايد در ذهن چنان توجيه شود كه استفاده از حروف اضافه در اشعار، جزيي از سبك رايج است كه امكان تغيير آن در آينده به شكلي ديگر وجود دارد. همان­ گونه كه تاريخ زبان و شعر فارسي نيز از اين دست موارد زياد دارد. عدول از دستور زبان فارسي در برخي موارد در تاريخ تطور زبان و ادبيات گزارش مي­گردد.

موارد دوم و سوم در زبان­ها و لهجه­ هاي محلي ديگر نيز به وفور يافت مي­شود. امروزه در تالشي، گيلكي و زبان­ ها و گويش­ هاي ديگر اين اشتباهات اتفاق مي­افتد؛ نه در صحنه گفتار و گفتگوهاي روزانه كه در صحنه ادبيات.

راهكار

الف- شعراي زبان­هاي محلي گاه چنان در هيجان معاني و مضامين غرق مي­شوند كه گمان به درستي كامل شعر خود مي­ برند. ایجاد محافل شعری در قالب شب شعر، جلسات نقد و... می­تواند موجب گردد اصول به طور مداوم تکرار و اشعار فاخر به عنوان الگوی عمل معرفی گردد.

ب- شاعران اشعار خود را بارها و بارها بخوانند و بعد از رفع نواقص گفتاری، محتوایی و دستوری ارائه کنند. ارائه بی­ پروای آثار بعد از آفرینش و قبل از ویرایش، آن را از جمع آثار ادبی دور خواهد داشت.

ج- خواندن اشعار دیگر شاعران برای ایجاد استحکام در زبان به طوری که وارد شدن اشتباه و لغزش در کلام به حداقل کاهش یابد.

 

امشب شب آرزوهاست....

امشب شب آرزوهاست .  می گویند اگر نیت ها را خالص کنید می توانید به برخی آرزوهایی که امشب  در ته دلتان است برسید .می توان از همین الان برای بسیاری از آمال و آرزوهای درونی مان نقشه ها بکشیم . هر کدام از ما با مراجعه به ته دلمان یک آرزو را برجسته تر از همگی می طلبیم . .

بی برو و برگرد همه مان آرزو داریم . یعنی نمی توانیم که نداشته باشیم . یکی مان سال آخر دبیرستان است و یا پشت کنکوری و ته دل آرزویش قبولی در کنکور و رتبه متناسب  در آزمون کنکور است . یکی مان اما دانشجو است و بخاطر انتخابات مجبور است حجم زیادی از درسها را در مدت کوتاه تری امتحان بدهد صد البته آرزوی ایشان هم کسب نمرات برتر در این آزمون است . یکی مان  هم در آزمون استخدامی شرکت کرده و عنقریب باید خود را برای شنیدن نتایج آزمون آماده  کند . آرزوی ایشان هم قبولی در این آزمون است . آن یکی هم که مراد دلش دختری با وقار و سربه زیر و خانواده دار است و حالا که بعد از سالها توانسته دختری در خور شان خودش پیدا کند پدر یا مادر دختر مخالفت می کنند آرزوی این جوان هم  از جنس دیگریست . آرزویش رسیدن به مراد دل است . .... خلاصه همه اینها از یک جنس آمال  و آرزو دارند . اما آرزوهای سال 92  رنگ و بویی دیگر هم دارند . یک عده  می توانند تمام آرزوهای کوچک و بزرگشان را به فراموشی سپرده و  آرزویشان را به  آزمون انتخابات شوراها و ریاست جمهوری  محدود و منحصر کرده ند .  با خودشان عهد کرده اند که اگر از این آزمون موفق بیرون بیایند بسیاری از آنچه که تاکنون را انجام نداده اند انجام دهند . این آرزو شاید  یکی از معدود آرزوهای همه گیر و همه جانبه و همه پسند باشد . هم آنهایی که خود را در معرض رای عمومی گذاشته اند دوست دارند که انتخاب شوند و هم احتمالا آنهایی که  نجات و آبادنی و سر سبزی و نشاط شهرشان را در گرو انتخاب یک عده و یا نفر خاص می دانند . به هر حال اینجا جایی است که اگربا دل صاف شود و با نیت خاص و خالص به میدان وارد شوند احتمال برآورده شدن این آرزوها بیشتر می شود .

برخی آرزوها آنقدر کوچک و خوارند که آدم رویش نمی شود آن را بر زبان آورد و یا جزو آرزوها مطرح کند .مثلا آرزوی پیدا شدن گوشی  تلفن همراه گم شده و یا ... بگذریم  در مقابل برخی آرزوها هم آنقدر بزرگ و مرتفع و دست نیافتنی اند که برای تحقق آنها حالا حالاها باید منتظر ماند  و یا لااقل چند  شب  رغایب را پشت سر گذاشت .

برخی آرزوها پوچند و بی پایه و غیر قابل دسترسی و برخی ها عزیزند و قابل حصول؛اميرالمؤمنين (ع)در نامه اي به امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايند : پسرم !‌ بدان كه به همه آرزوهايت نخواهي رسيد . چرا كه دنيا طوري آفريده نشده و تو طوري خلق نشده اي كه به همه آرزوهايت برسي .
امام صادق (ع) مي فرمايند : خوشا آن كسي كه آرزوهاي پوچ سرگرم و غافلش نمي كند . و دوباره حضرت علی (ع ) می فرمایند: در پایان خطبه28 نهج البلاغه مى فرماید:« ترسناک ترین چیزى را که بر شما از آن بیمناکم دو چیز است: هواپرستى و آرزوهاى دراز   "وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخافُ عَلَیْکُمُ اثْنَتانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى، وَ طُولُ الاَْمَلِ"

اما انسان با آرزو همزاد است و با آن زندگی می کند. شب هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت به بستر می رود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توأم با بهروزی و سعادت از خواب بر می خیزد. انسان نمی تواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد چون او به گونه ای آفریده شده که این خواسته ها با اوست و به طور طبیعی و فطری و به حق در وجود او قرار داده شده است.

ما نیز به تاسی از کلام بزرگان دینی مان آرزوهای خودمان را محدود می کنیم .آرزوی سلامتی همه هموطنان ،آرزوی شفای مریضان و  آرزوهای کوچک اما به لطف خدا تحقق یافتنی آرزوهایی از زبان کوچک فرزندانی فرشته صفت و پاک؛  شاید که خداوند مراد دل همه آرزومندان را با این  شعر کودکانه اما زیبا بدهد

دستامونو می بریم بالا
با همدیگه میکنیم دعا
عمر زیاد به ما بده
هم به مامان هم به بابا
خدا که ما رو دوست داره
دعامونو قبول داره
چشم میندازیم به اسمون
میگیم خدای مهربون
غصه رو از مابردار
مامان و بابا رو نگه دار


اینکه آرزوی ما بود در صورت تمایل می توانید آرزوهای خود را در بخش نظرات وبلاگ درج کنید

ضمناً می توانید در همین بخش آرزوهای سایر خوانندگان را ببینید...



وبگردی به سبک شاهرود (بخش اول): از گالری کلور(تات) لندن تا آبادی طالشه درق

خدا را چه دیدید؟ شاید 21 دسامبر یعنی همین امشب پایان دنیا باشد و این هم آخرین پست مان . ولی اگر آخرین شب دنیا نباشد خیلی از افرادیکه به سنت همیشگی دور هم جمع می شوند و به اصطلاح می خواهند به بهانه شب نشینی کنار هم باشندو خوشی یک دقیقه بیشتر باهم بودن را جشن بگیرند و کدوی پخته و کاکا و سبزی پلو و ماهی و تره را میل نمایند احتمالاً به واسطه درازی شب حوصله شان سر برود و در اینترنت اندک مدتی را صرف وبگردی با محوریت شاهرود کنند . در این پست یک ساعت را با همدیگر بی هیچ هدف خاصی با محوریت شاهرود وبگردی می کنیم .

گشت و گذار اینترنتی و یا وبگردی در سایت های داخلی و خارجی از کارهای روزمره آنهایی است که غالباْ با اینترنت سرو کار دارند . در این گشت و گذار بعد از سر زدن به چند سایت  احتمالاْ به ذهن شما هم خطور کرده است که بدانید در دنیای مجازی در مورد منطقه ما چه خبر است ؟ پس این یک ساعت را با هم باشیم.

ازسایت مرکز صدا و سیمای استان اردبیل شروع می کنیم.

با جستجو در سایت صدا و سیمای  مرکز استان اردبیل به مستند ساخته شده این مرکز در مورد منطقه شاهرود  که قابلیت پخش و مشاهده آن وجود دارد می رسیم . در این بخش که لینک آن در زیر وجود دارد می توانید  این مستند را  با نام "تات نشینان دره شاهرود" به تماشا بنشینید و در همان صفحه چند عکس هم که از مستند تهیه شده مشاهده کنید  ضمن آنکه  می توانید با عوامل ساخت این مستند آشنا شوید .http://ardabil.irib.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=20243:1391-05-17-  11-55-05&catid=367:1390-02-25-20-15-22&Itemid=897

کلور  تات و معماری موضوع بعدی مورد جستجوی ماست . گالری کلور (تات) عنوان گالری است که به عنوان یکی از موزه های مشهور دنیا در شهر لندن و به جای یک ساختمان(انبار ) قدیمی ساخته شده است.این گالری توسط جیمز استرلینک استاد مسلم معماری در سال ۱۹۹۵ ساخته شده است.اینکه جیمز چرا این گالری را به نام تات و کلور (البته با یک املای دیگر لاتین ) نام گذاری کرده و یا شاید این موضوع کاملا تصادفی باشد را به کنکاش شما با تیتتر گالری کلور تات در گوگل حواله می دهیم . ضمن آنکه گوگل امکان بازدید از این موزه را به صورت آنلاین فراهم کرده است .برای آشنایی با گالری کلور (تات) لندن به یکی  از لینک های زیر مراجعه کنید.

http://hasanrahgozar.persianblog.ir/post/19/

http://forum.naghsh-negar.ir/showthread.php?492-جیمز-استرلینگ

http://www.naghsh-negar.ir/tag/%da%af%d8%a7%d9%84%d8%b1%db%8c-%da%a9%d9%84%d9%88%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d8%aa%d9%84%d9%86%d8%af%d9%86/

شاهرود و جوانان آن از گذشته دور  در زمینه هنرهای نمایشی جایگاه خوب و در خور توجهی داشته اند .  موضوع بعدی جستجوی خود را یه این موضوع اختصاص می دهیم .تحلیلی بر روایت نمایشنامه خانمچه و مهتابی توسط مجتبی حسین نیا کلور در فصلنامه فرهنگ و هنر  از جمله یافته های ماست .  مشتاق می شویم بدانیم که مجتبی حسین نیا کیست . جستجوی ما ن در پایگاه گوگل نشان میدهد وی فرزند نائب حسین نیا و از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد هنرهای نمایشی است  که مقالات زیادی در مورد این هنر زیبا دارد .یک مقاله از وی در این پایگاه قابل دسترسی است.http://www.ensani.ir/fa/116576/profile.aspx

جستجوی کلمه کلور در پایگاه بینگ دو میلیون نتیجه در بردارد  و جستجوی ترکیب شاهرود خلخال تنها ۵۲۲۰۰ نتیجه در پی دارد و واژه تات ۸۰۳ هزار نتیجه را به ثبت میرساند.

حال کلور را به عنوان انگلیسی اش جستجو کنیم .انبوهی از سایت هایی که به نام کلور وجود دارد وجود دارند  تمام نتایج صفحه اول را باز می کنیم . مشخص می گردد کلور نامی هندی است. در برخی دیگر مشخص می شود کلور نام یک گروه موسیقی است و نتیجه ای دیگر کلور نام گروهی اقتصادی است. همچنین نام مدیر ابر کارخانه بنز مارتین کلور است.اما نتیجه جستجو شده  در سایت ویکی پدیای انگلیسی هم در مورد کلور جالب است. در این سایت جمعیت کلور در سال ۲۰۰۶  تعداد ۱۱۲ نفر در ۲۱ خانوار ذکر شده است. اطلاعات بیشتر را در این لینک بخوانید.

http://en.wikipedia.org/wiki/Korul  حتماْ توجه کرده اید که این سایت نام کلور را در لینکش کرول درج کرده است .

می توانیم پسوند دات کام و دات آی آر را به کلور اضافه کرده و دوباره جستجو را تکرار کنیم. جستجوی اول ما را به یک سایت خارجی می رساند و مورد دوم به کشف یک وبلاگ غیر فعال از محمد نقدی زاده کلور می رساندhttp://kolurir.blogfa.com/

به پایگاه گوگل برمی گردیم و از آنجاییکه شال به زبان لاتین حجم انبوهی از اطلاعات را در اختیار ما قرار می دهد مورد جستجو را به شال خلخال محدود می کنیم .  یکی از یافته ها به سایت سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور ختم می شود که اطلاعاتی در مورد وضعیت زمین شناسی منطقه و دهستان شال در قالب مقاله ای ازآقاین کریمی و سید امامی و صادقی در آن وجود دارد برای مطالعه این مقاله می توانید به این لینک بروید

http://www.gsi.ir/General/Lang_en/Page_45/TypeId_4/DataId_1303/Action_Pn4/JournalId

_132/Introducing.of.Calpionellid.Zonation.

at.the.Jurassic.Cretaceous.Boundary.in.the.Shal.Section.(South.East.of.Khalkhal).html

 وقتش رسیده است که به وبلاگ جامع روستاههای ایران سری بزنیم. سایتی با  این آدرسhttp://www.iranvillage.ir. هر روستا که بخواهیم وبلاگ و اطلاعاتی از روستا در آن درج شده است . . از استان اردبیل روستای درو را جستجو می کنیم.انشای مفصل روستای درو نگین بخش شاهرود ظاهر می گردد. و معرفی دو وبلاگ بهار درو و نگین شاهرود در این بخش معرفی میگردد. کلیک روی هر کدام ما را به وبلاگ های مد نظر می رساند. برای جستجو در مورد سایر روستاهها وقت به اندازه کافی نیست.

اینبار می توانیم جستجویمان را به سمت هویت تات ها سمت و سو دهیم . جستجوی همزمان "تات و هویت "ما را به انبوهی از اطلاعات درباره هویت تاتها می رساند. از بین انبوهی از مطالب خواندن مطلب زیر را از سایت پاساک دانلود به شما پیشنهاد می کنم.http://download.pasak.org/%d9%87%d9%88%d9%8a%d8%aa-%d8%aa%d8%a7%d8%aa-%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%a7%d8%aa%db%8c/

نوبت آن است که به درگاه آمار ایران سری بزنیم و درمورد بخش شاهرود و جمعیت آبادی های آن یک سری اطلاعات دست پیدا کنیم . اولین گام به بن بست می خوریم . چرا که هیچ اطلاعاتی در خصوص  جمعیت بخش ها وجود ندارد . اما اطلاعات آبادی های شاهرود را می توانید از این زیر بخش ببینید

http://amar.org.ir/Default.aspx?tabid=1042

اطلاعاتی راجع به راهها و سکونت گاهها و... در این بخش وجود دارد که با کلیک بروی استان اردبیل می توان به وضعیت آبادی ها در سال ۱۳۸۵ پی برد. در این بخش برای شاهرود ۳۳ آبادی  ذکر شده که نام بعضی از آنها مانند " طالشه درق" را خودم اولین بار است می شنوم .

نام کلور دیگر در کجای ایران وجود دارد. جستجو در این خصوص تقریباً ناکام می ماند اما نتایج جستجوی بیشتر نشان میدهد که خیابانی در تهران  به نام شهید رحیمی کلور به ادرس تهران- خواجه عبدالله انصاری – بعد ازتقاطع بنی هاشم- نامگذاری شده است.همچنین همین نتایج نشان می دهد که کلور در کرمانشاه هم وجود دارد.ظاهرا این پست لینکدونی اش پر شد و دیگر لینک نمی کند با اینحال در ادامه عین لینک را کپی  میکنم تا اگر هوس  سر زدن به آن صفحات را داشته باشید با کپی پیست کردن بتوانید به آن صفحه دست پیدا کنید .

جستجوی نام اسبو  ما را به سایت ویکی مپیا می رساند و عکس هایی کم نظیر از طبیعت این روستا .این عکس های کم نظیر در تارگاه زیر قابل مشاهده است.http://wikimapia.org/25095047/fa/%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D9%88

عکس های کم نظیر بیشتر از اسبو را در این لینک ببینید

http://www.havairan.com/photos/Ardabil/Darreh-ye_Asb%C5%AB

برای آشنایی با وضعیت هوای منطقه ؛سایت هوا ایران اقدام به درج پیش بینی وضع هوای کلور کرده است . که از این طریق می توانید به  پیش بینی وضعیت هوا دریک هفته آتی پی ببرید.  کلیک روی زبانه زیر شما را به پیش بینی وضع هوای کلور می رساندhttp://www.havairan.com/weather/Ardabil/Kol%C5%ABr

اگر در لینک بالا به سمت چپ صفحه دقت کنید متوجه می شوید که این پیش بینی از سایت گوگل اخذ شده است . و این به مفهوم دقیق ترین پیش بینی که می شود ارائه کرد است. می توانید برنامه سفرتان به منطقه را براین اساس تنظیم کنید.

آپارات دات کام عنوان سایتی است که شما می توانید انواع فیلم های آپلود شده را درآن ببینید . در جستجو با  نام و عنوان همه  روستاهای منطقه ما فقط هندوشاه اسبو جواب داد و آنهم عنوان فیلیم عزاداری است که توسط مهدی آپلود شده است . این فیلم و دسترسی به این سایت در این لینک قابل دسترسی است.

http://www.aparat.com/video/video/search?data%5Btext%5D=هندوشاه&secfrdcodedvar=6e3186f223ba0a4cb59fb85cc3b0b9dd9128b9ce&btnSubm

احتمالا نام سایت مرکز مدیریت راههای کشور با عنوان 141 دات آی آر را شنیده اید . در این سایت در قسمت راست صفحه از شما می پرسد قصد سفر دارید . با ورود مبدا و مقصد می توانید به مسیری مناسب برای دسترسی به مقصد اقدام کنید و اطلاعاتی جانبی شامل  تعداد تعمیر گاهها و بیمارستانها و هتلها و... در طول مسیر در اختیار شما قرار می گیرد . از منطقه شاهرود فقط کلور امام رود برای این سایت تعریف  شده است . به امتحانش می ارزد.

شب یلداست و تفال به خواجه  شیراز ،حافظ خوش سخن از برنامه های این شب است .با  تفال به حافظ شیرازی این پست را پایان می بریم.

المنةلله که در میکده باز استزآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
خُم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستیوآن می که در آن جاست حقیقت نه مَجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تکبروز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییمبا دوست بگوییم که او مَحرَمِ راز است
شرحِ شِکَن زلف خم‌اندر‌خم جانانکوته نتوان کرد که این قصه دراز است
بار دل مجنون و خم طُره لِیلیرُخساره‌ی محمود و کفِ پای اَیاز است
بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالمتا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
در کعبه‌ی کوی تو هر آن کس که بیایداز قبله‌ی ابروی تو در عین نماز است
ای مجلسیان! سوز دل حافظ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
پست بعدی: سالگردنامه




یادنامه شهدای کلور (بخش اول)

تقدیم به لاله های ایمان

تقدیم به سرخی شهیدان

تقدیم به آسمان آبی

تقدیم به دوره جوانی

ت آسمانان گردی و امه زمینه اشترا گردم

رزه دلان!

چشمه سران !

کویه سران!           وله تایان اشته پشته تاتا بوآکرم  !                

چمه دل اشته را تنگه و..... خدازانه       "پرگتن اشتنن چنده قشنگه"

همه ما وقتی  وارد آرامستانهای سه گانه کلور و یا هرکدام از روستاههای بخش شاهرود میشویم گوشه ای از این مکانها را با رنگ و جلا و درخشان تر از همه مکانهای دیگر می یابیم . مکانی مقدس که آرامستان تعدادی از پاک ترینهای روی زمین گشته است . پاک مردانی که جان در طبق اخلاص نهاده و با اهدای بهترین و عزیزترین و شیرین ترین دارایی شان از زندگی دنیا گذشتند تا برای همیشه تاریخ پابرجا بمانند

کوتران چمه شهر پر بزه /جام میشان ساقی کوثر بزه

چمه رزده پپولویان پر بگت/وشتن و شینشان از سربگت

چمه کوتران همه فرمان بریند/ اشتن صیبه فرمانه گوش آکریند

مرو اشنویش فلانی د نی یه/ اوضاع جبهه یقین بحرانیه

صبا وینیش پر گیریسه شی اجا/ تا خالی ممانه جای شهدا

چمه  کوتر د چرا کرا نامه /چمه دل بی بوی چه تنگ درآمه

ای پپولو آخا الان ت ،کاریش؟/ اشته راه هنتیکه به اما نامیش

ای پپولو بو چمه کیان بگرد / چمه کیان همگی وله  بو  دند

"چشمه سره "نشدیران آو کنار/ بال به گردن بییران خونینیه دار

یا شاید" سقسیندران" آرام گته/ هیچ زانه ماران شمه را دیم وته

"کوله دیمه "کو کرا پر پر زنه/ پری هم به یاد احقر بزنه

بی شمه کلور ده رنگی نداره / بی شمه آسمانده بی تاوی واره

بی شمه وله تا د سر آنبو/ بی شمه زندگی د جان آنشو

بی شمه وله آخار چه باجم از /پپولو شییی و سجسه د رز

مردان مردی که چون کبوتران خونین بال با یاد آوری و تکرار حماسه خونین کربلا برگ زرینی بر تارک پایدار ایران نهادند و تاج حماسه و عزت و غرور ایرانی را برافراشته بر سر نهادند . دلیر مردان نوجوان و جوان و بزرگسالی که سینه خود را آماج تیر و ترکش خمپاره دشمن کردند تا ایران و ایرانی برسلامت مانده و پایدارو استوار  باقی بماند . لباس بزم و عروسی برکندند و لباس رزم برتن کردند .کتاب و قلم برنهادند و اسلحه و خمپاره و نارنجک برگرفتند و ایمانشان را به یاری طلبیدند تا نور روشنایی بر تاریک خانه ظلمت بتابانند و موجبات فرار اشباح ددمنش باشندعاشقان بی ریایی که سردادگی و سرداری را باهم درآمیخته و به یادگار گذاشته اند.هاشم اصلانی اولین امضا کننده این دفتر و طومار بلند بالای عاشقی است

پپلو نامان بگیر مبارکه / شهادت کلورکو ای عادته

اولین سردار سرداران هاشم / سرداره سردادگی احسنت واجم

چشمه آو حقیقت اشته نام/ عاشقی و هم طراوت اشته رام

ام شهیدان پرچمه داریش ت/هم مرید راه ایثاریش ت

نور یزدانی داره رخسار ت/ در ایمانی واره گفتارت

پیرو راه حوسینیش یا علی/عاشق پیر خومینیش یا علی

عاشق عشق خدایی شده و همه آنچه را در مدارس شیر پاک خورده مادرانشان تحت لوای اسلام آموخته بودند در متون سنگین و ثقیل عشق معنا کرده و با خون خود صیقل دادند. در این راه همه عاشق و واله و دلباخته اند و هیچ فرقی بین کارگرو معلم و دانش آموز و روحانی و کسبه و... نیست . و یکی از پاکباختگان  روحانی بزرگوار و از تبار نیکان و پاکان سید محمد اکبری است

سید محمد سیدآل عبا/سیا عمامه پینه سبزه قبا

سید محمد سیدان را سروریش /نور چشم ملت و هم رهبریش

مرو اگر نوینم امه ته یا /پیغمبر روبرو اس اشته جا

جنت و جام می و دلدادگی/هم طراوت هم شکوه وسادگی

گرده جمعینده در ام غوغای عشق/حتم تنهایی کرند سودای عشق

براستی کیست که نداند که جنگ تنها مربوط به امروز و دیروز و فردا نیست . کیست نداند که دشمن فقط دشمن انسانی اسلحه بدست نیست .؟و کیست نداند که "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " ترجمه ایست بر این متن پر معنا که برای  همیشه تاریخ باید آماده جنگ و پیکار با شیطان برون و شیطان درون بود.و بعضی خانواده ها چه خالصانه تنها دارایی شان را در این نبرد از دست دادند و. وجیهه الله عاشوریزاده چه زیبا وجهه ای از قدرت لایزال خداوندی و چه پاک طینتی از طبار یاران سفر کرده بود و چه زیبا کتاب شعر ماندگاری را سرود . عاشوریزاده عاشورا زاده ای بود که خیلی زود به سرمنزل مقصود درآمد

جبهه تنها در تفنگ وتیر نی/ جنگ تنها در مروز و زیر نی

جنگ یعنی هیشتن و الله واتن / جنگ یعنی قل هوالله نن ختن

جنگ یعنی دشمنه نخته بگی/ خواه که چه نخت نفت تبریز ده دبی

نفت یعنی وجهه ای از وجه چه / نفتنن باج چش بکه تنها بله؟

وجه الله نام باقیه همیشه را/ تریجه سگ، قم هر اس شیشه را

جنگ آزمونی سخت برای آزمایش میزان ایمان و اعتقاد راد مردانی بود که آب و آیینه را با هم داشتند . صاف دلانی که همه تاریخ صدر اسلام را تکرار کردند . از جانفشانی هایشان رمانها و کتابها و مواریث بسیار برجای نهادند و از سطر سطر توانایی هایشان به سبوی پر طراوت و پویای شیعه ریختند . علی (ع)مولا و مقتداشان بود و حسین و یارانش چراغ راهشان. علی (ع)با همه مظلومیت تاریخی اش برحق بود و بر حق ماند و صلاح اسلام و مسلمین را با گوشه نشینی در خانه و دردل با چاه سرکرد . آری سید قدیر محمودی ها پیرو چنین امام برحقی اند. متن زیر درد دلیست با شهید بزرگوار سیدقدیر محمودی

یا علی باج یا علی چشمان سوییه/ یا علیه واج تقدیره راضیه

باتم تقدیر غدیرم ویر بامه / چشمه گلان کو چرا خون ایجامه ؟

ای قدیر خیلی چییان از ویر وارم / سیدان عید تنن از نام گیرم

شیعه را باج که آقاشان چه کره؟ / نخله داران آوه واره چاه کنه؟

شیعه را باج که آقاشان چه کره؟ /غم و غصه بره در چاه ایکره؟

علی هنی کولشه زنبیل نان؟ / تهیش کرده هنی شام یتیمان؟

شیعگی یعنی علی تاج سره / تاج سر چه ؟ نور چشمان تره

شیعگی یعنی تهی از ادعا/ شیعگی یعنی نماز بی ریا

شیعگی یعنی نماز بی ریا/ وقتنن یا حق واجان باری ت جا

شیعگی  یعنی حوسین بن علی / هم چرایه هم مراده هم ولی

شیعگی تنها به حرف و لاف نی/ شیعه ناب علی حراف نی

شیعه هم ظاهر به نام حق داره/ صورت حق باطن شیعه واره

شیعگی آب زلال چشمه یه/ آب چشمه حتم ،مال همه یه

آب چشمه حتم مال همه یه/ سهم هر کس وزن تقوای چیه

اسم و یاد شهید با کربلا عجین وآغشته است . کربلا یعنی فرهنگ سرخ شهادت . کربلا سند زنده و همیشگی ظلم ظالم و مظلومیت مظلوم و در عین حال مستندترین دلیل پیروزی همیشگی خون بر شمشیر است .کربلا یاد آور اصغر و علی اکبر و مظلومیت خاندان رسول خدا(ص) و پرچم برملا شدن دسیسه های شیطانی مکاران  حیله گر تاریخ است. کربلا برخلاف آنچه که از آن ترسیم گشته فقط  نماد تشنگی در مقابل سیرابی نیست . بلکه کربلا نماد اقلیت سیر از دنیا و زر و زور و تزویر در مقابل اکثریت تشنه روزگار دو روزه دنیاست . و اصغر اخوان  چه عارفانه قدم در راه علی اصغر امام حسین (ع)نهاد و شهادت را برگزیدو عباس وزیری  پروانه سبکبالی که با تاسی از حضرت ابوالفضل عباس (ع)دو بال پرواز خود را از دست داد و هنوز هم همه را مشتاق استشمام بوی خوش وجود خود کرده است

هر وقتی کربلا نامران بگت/ چمانه جان خاکی روران ایگت

کربلا تنها حوسینه یادگار/ کربلا تله اسرگ انتظار

کربلا یعنی تشیری یعنی خون/ پیکر بی جان بر صحرا ایسون

عباسه نام کربلا تنها یاره/ کربلا عباس نام آور کاره؟

پپولویان همگی پر بگته/ ای پپو نامه هجا کو بمنده

پپوی نازه چمه حال نداره/ چمانه عباسه و بال نداره

کربلاکور بینده د تاو نداریند/ مشکانکو ای پزکنن آو نداریند

کربلا کور بینده معجر پیگیریس/ روقیه گوش گوشواره را ایوجیس

کربلاکور بینده د اصغر نیه / اصغر نازچمه پرپر ببه....

سپاس معلم

معلمی در ذهن من و آنچه که من از آن به یاد دارم شغلی زیبا و جذاب است و شاید یکی از عمده ترین دلایل جذاب شدن  این موهبت بخاطر خاطره ها و زیبایی های خاصی است که برخی از معلمان در ذهن من  گذاشته اند . معلم به واسطه شغل  خود میتواند یک نماد عینی  و واقعی  از یک موجود سفت و سخت  باشد و یا برعکس با در نظر گرفتن همه لطایف و زیبایی ها و در عین حال انعطاف های بشری میتواند یک موجود زیبا و جاندار و در عین حال دوست داشتنی باشد . قطعا شما هم با خواندن این مطالب مخصوصا اگر سن و سال بزرگسالی و یا حتی کهنسالی را تجربه میکنید به فکر فرو خواهید رفت

مدرسه ای با یک بخاری نفتی در کنار  که گاه و بی گاه دود میکند و تخته سیاهی که شما قدتان به زور به آن میرسد و یک پیت حلبی بجای سطل آشغالی و  نیمکت های چوبی و رنگ ورو رفته و... همه آن چیزی است که از مدرسه های منطقه محرومی مثل شاهرود به ذهن ما متبادر میشود . ولی در کنار همه این ها برخی زیبایی ها وجود داشته و دارد که خاطره من و ما  با آن پیوند خورده و به دیگر عبارت فصل مشترک  خاطره همه ماست

برخی از این  بزرگواران دیگر در قید حیات نیستند . برخی را من اصلا ندیدم و نشناختم و برخی (که خدا عمر با عزتشان را طولانی تر  کند ) همچنان در قید حیاتند

سید  یوسف توکلی  از جمله اولین معلم های کلوری است که تدریس خود را به عنوان معلم در طهارم دشت شروع کرد و پس از مدتی به طرز عجیبی دارفانی را وداع گفت .البته سلسله معلمان کلوری رشته دراز تری است که معلمین بزرگ و وارسته ای  را در قالب مکتبخانه ها به  خود دیده است وآنچه که من از از آن یاد میکنم آموزش و پرورش  رسمی است

از معلمان بزرگواری که همیشه در ذهن من مانده و  ومن بسیاری از  دلگرمی های امروز را مدیون رحمت و حکمت وی هستم و چهره متبسم و زیبایش را هرگز فراموش نخواهم کرد غلامعلی نوری  است . تجدید خاطره من با اول ابتدایی و شروع تحصیلات ابتدایی با نگاه کردن به امضاهای شکیل و زیبایش در پای  برگه های کارنامه های من تحقق می یابد و من چقدر احساس زیبایی از این موضوع دارم وقتی ایشان را به عنوان مدیر مدرسه در دوره زیبا و ماندگار راهنمایی هم کنار خود می بینم .

معلم فقید و در عین حال بزرگواری که در ذهن بسیاری از شاهرودی ها جا باز کرده و بسیاری از معلمین و فرهیختگان شاهرودی ثمره تلاش وی هستند مرحوم  سید شمس پور یحیی است . از این بابت هم نمی توان حق مطلب را ایفا کرد که خدا به من و نسل من و نسل کلوریهای قبل و کمی بعد از من این لطف بزرگ را ارزانی داشت که وی مربی و مدیر مدرسه ابتدایی ما باشد .

سن کودکی و نوجوانی سن بسیار حساس و جالبی است و بیشتر آنچه که در این سن به افراد میگذرد مانند نقش های حک شده بر سنگ در ذهن میماند و بواسطه همین است که هر آنچه از این بزرگوار و بزرگواران هم ردیف در ذهن من مانده خوبی و پاکی است

از معلمان و مدرسان فقید شاهرودی که همیشه جای خالی شان سبز خواهد بود و یادشان در ذهن  من باقی خواهد بود معلم زبان انگلیسی  دوران راهنمایی است که سال گذشته در یک تصادف دلخراش راننگی دیدار حق را لبیک گفت . شاعر و هنرمند بزرگواری که خط بسیار زیبایی داشت

داریوش ادریسی معلم  بزرگ بسیاری از نسل های کلور بوده است . تدریسهای جذاب وی در رشته ریاضی  نقش بند همه اذهان شده و شما کمتر کسی را به تبحر و درایت ایشان در رشته های ریاضی میتوانید نام ببرید . همه علاقه من و امثال من به ریاضی مرهون تلاشهای داریوش ادریسی است و قطعا شاگرد های وی   که هم اکنون در انواع و اقسام پسته های مختلفند  خود را مدیون زحمات وی میدانند

علوم تجربی علم زیبایی هاست و خواندن علوم بدون درک واقعیات زندگی ممکن نیست و درک واقعیات زندگی در مبحث علوم وتجربه امکان ندارد مگر در سایه مدیریت معلمی توانا به نام غلامحسین خرسندی

آنهایی که سر کلاس  وی نشسته اند میدانند که وی بیشتر از آنچه که از مطالب کتاب به شاگرد آموزش دهد درس زندگی و مطالب حاشیه جذاب از زندگی میگوید .  واین رمز ماندگاری وی در اذهان است . خرسندی از معلمان کار کشته  منطقه ماست که بیشتر از آنچه به نام علوم تجربی مطرح است علوم زندگی را  به ما می گفت

در ذهن و خاطر من یاد و نام معلمان و مدیرن بسیار زیادی نهفته و پرداختن به هر کدام از آنها مجال و فرصت بیشتری می طلبد و من در تلاشم در قاب داستانهای کوتاه و یا خاطرات به برخی از ایشان اشاره کنم .

روز معلم روز یاد و پاسداشت همه معلمینی است که با کمترین چشمداشت ها در خدمت تحقق اهداف والا و بزرگ جامعه اند . برای شادی روح  درگذشتگان از این قشر زحت کش دعا میکنیم و برای  شفای عاجل  مریضان  وبیمارانشان نیز از خداوند منان طلب لطف و عنایت داریم  

شاه رودان لحظه های ناب رفت....

شـاه رودان لــــــــحظه های ناب رفت                       قایق دســـت ســــاز مــــــن برآب رفت

کــــــودکی با حس خــــود آیینه شــد                       روزهـــــــــــــایم عاشــق آدینــه شــــد

روزهـــــــــــــــــای کودکی را مرگ برد                        کولـــــه بارش را بـــه تقــــــدیرم سپرد

شــــــــــاه رودان قصه ای باید نوشت                       زین غــــــم وزین غصه و زین سرنوشت

کل مجموعه را در ادامه مطلب ببینید

ادامه نوشته

کلور ای .....

کـــلور ای گــــــــــــــهواره علم وادب                                کـــــلور ای رویـــاترین تصــویر شب

 کلور ای تاج سرت رنگی چو خون*                               مبتـــــــــــلای نـام تو نامـش جنون

هـــم جنــــــــون نام تو در ذات من                                 ســــــبزی آفـــــــــــــاق تو آیات من

آنکه با عشـــــــــــق وصـال تو غنود                                 بـخت والایش به رویــــــــــــاها ربود

 شـــــــاه رودان داری و باغات سبز                                 کـــــوه چون سرو داری واشعار نـغز

دامن ســــبزت به کـوهـهای سترگ                                چادر مـــه گون تو خــــــــــیلی بزرگ

 رنگ گــــــــــل بارد ز گل رخسار تو                                بلبلان مســــــــــت از می دیدار تو

از گذشته تاکــــــنون من گشتـه ام                                 دل به نام نامی ات من بستــه ام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*اشاره ای است به ۳۸ شهید گلگون کفن کلور در طول جنگ تحمیلی

عکس  از بهرام شعبانی

باز باران...

باز باران

                  با ترانه

                                     با سرشک جاودانه

                                                         از دو چشم بازمانده

 

                        یادم آرد وصل یاران

                        دوستــــــــــــداران

در نگاهم موج میزد

                        آن صدای جاودانه

                                             آن خلوص بچه گانه

                                                              انعکاس مهر باران

 

                                      درغم هجرانتان !.....

عشق حسین

هر گاه  کلمات هم وزنی که به عنوان شعر نوشته ام از  نظم ارگانیک و هژمونی تواتر و تناسب محروم بوده و اکثرا دچار عدیده مشکلاتی بوده که تمام هم  توان را برای آن که اصلاحی حاصل شود بکار بسته ام و حاصل آن این شد که کمتر چنین نوشته هایی را بنویسم تا کمتر دچار مشکل شوم و حداقل حروف و کلمات  ازدست من که چینش ناموزونی به آنها میدهم در امان باشند . نمونه زیر از آن  جمله است که  عشق حسین بر همه چیز غلبه کرد و تحریکم کرد که با زبان شیرین تاتی چند جمله را هم وزن کنم .

 

                                          

  

فخر ایمان  نور یزدان  شیر مردان  یا حوسین            جان جانان   آو چشمان      لرز لرزان  یاحوسین

"آو  روبار"  " مشک پاره " دست  خونین  برا            دست و قلب و آو مشکان اشته قربان یا حوسین

هم علی و هم حبیب وهم "برا" و"زا"و" دت"            جمله  اولاد خدا  آمییند  به میدان     یا حوسین

زینب و بی  تاوی خردیان و ای عالم  اسرگ              حال خردیان حال زینب اس  پریشان  یا حوسین

قنداق اصغر  چمانه  داد زنه  بر مرگه  خن                 کی جواب" هل من ناصر" تیر پیکان  یا حوسین

ترس شمر و  آتش وتیر و     وریتن  ترسنن              بو دییس آتش گته ام  خیمه گایان    یا حوسین

سر به نیزه  خیزران   و تشیره   لوه دییس               آو چشمه روی نیزه    رقص رقصان    یا حوسین

شام  وزینب   کوفه  و تنهایی    مولا علی               هم علی در کربلا اس اشته مهمان یا حوسین

سر دبرند جان ایسونندهرکسی جایی برند             لوت و  عریان  آکرند جسم   عزیزان  یا حوسین

حال  بیمار    عزیز      کربلا  بدتر     آبو                    رحم نی در کار حتی  بر مریضان     یاحوسین

ای امیر مهدی موعود دخان غسلی بده                  خون چشم پاکنن بر ام شهیدان   یا حوسین

از ازل   تا به ابد   دنیا   پریشان   اشترا                  آو چشم وآو چشمه اشته قربان   یا  حوسین