هنر تمام نمای طبیعت ؛روستای درو
مطلب میهمان ؛از وبلاگ بهار درو
مقدمه
از کمرکش دره سبز شاهرود آنجا که جاده زیبا و رویایی از شما می خواهد که سربالایی طی کنید نشانه های پیدایش یک روستا چشم نواز می گردد . خورشید از مهربانی مردمانش به بزم نشسته و نسیم از طروات اکناف و اطرافش به هلهله برخاسته است درختان بزرگ و باغات زیبا چنان در هم تنیده اند که گویی تابلویی چشم نواز را به نمایش گذاشته اند . خانه ها به سبک و سیاقی خاص با ایوان و سرسراهایی مشابه و بعضا با تراس هایی با چوب های طرح دار و نرده هایی خوش ساخت آراسته های روستا را به رخ می کشد . بالاتر چند مرد با لباس محلی به زبان شیوایی به گفتگو مشغولند و پایین در کنج کوچه ای زیبا چند زن با لباس و شمایلی محلی حلقه وار نشسته اند . دوتایشان میله هایی در دست در حال کار بافتنی جالب اند و نقش خاطره ها را بر جورابهایی محلی جاودانه می کنند و یکی دیگرشان بساطی پهن کرده و دستگاهی برای ریسیدن نخ به کار انداخته و با چرخاندن گردالی بزرگ پشم ساده دل به همین سادگی به طرح و نقش می نشیند و نخ می گردد . نسیم فضا را پر کرده است از بوی نان تازه . در را با دستگیره قدیمی اما خوش نقش و نگارش می کوبی . در گوشه حیاطی به فراخی دل همه روستاییان ساده و پاک دل و پاک دست زنی را بر روی سکویی نشسته می بینی که تمام توان خود را بر تکه خمیری که در دست گرفته می کوبد تا هر چه بیشتر پهن ترش کند و دست آخر تن داغ تنور میزبان این خمیر است . بو از همین جاست . از تنوری که کنارش جایگاه دخترکی است که درازکش و فارغ ازهمه آلام و آمال مشق فردایش را می نویسد و مادری که پیشانی تنور را به خمیر های نانش داغ می نهد و پدری که پهلویش را به سکو تکیه داده و به همه دارایی زندگی اش ،به زنش و دختر بچه اش می اندیشد .
صدای آب روان بر جوی با صدای همهمه مردمان با فریاد بی تابی گوسفندان و گه گاه صدای سیلی محکم باد بر درختان برافراشته اما خالی از میوه در حیاط خانه ها سمفونی شاد زندگی را کوک کرده و چنان دلنشین و خواستنی می نوازند که تمام روستا برای شندیش سراپا گوش شده اند . با آنکه غم سنگین از دست دادن گاه و بیگاه جوانی ناکام بر دل روستا سنگینی می کند اما طراوت را نمی توان و نباید از زندگیشان گرفت و روستا سرپا ایستاده و برای همت والای مردمانش دست می زند .
ابرهای خشمگین و سیاه پشت کوههایی که ییلاقات روستاست و برای همه مردمانش از کوچک تا بزرگ خاطره ها دارد مخفی شده و گاه و بیگاه سرک می کشد تا کل روستا را فراگرفته و بغض های چندین ماهه اش را بر دامان روستا ببارد چنان کودکی سر بر زانوی مادرش گذاشته و زار بگرید .
حالا دیگر غروب است . جنب و جوش مردمان از زن و مرد چون اسپند بروی آتش است . هی هی چوپان و سلام و علیک های عصرگاهی چاشنی تحرک و طرواتی جدید می گردد و همه عصاره و معجونی را به کام روستا می ریزد به نام زندگی .... زنده باد زندگی .
مطلب زیر را دوست خوب و دوست داشتنی ام مهدی ویسانیان در وبلاگ بهار درو نگاشته است . مهدی در این مطلب از همه خواسته است که پاییز درو را از دست ندهند . ما هم ضمن اجابت دعوت مهدی هم به درو خواهیم رفت و هم دعوتنامه ادبی و زیبایش را میهمان وبلاگمان خواهیم کرد .دست نوشته ای که در بالا آمد را هم به همه روستاییان با صفا مخصوصاً درویهای گل و علی الخصوص دوستان خوب دروی تقدیم می کنیم .
با شروع پاییز، پیشنهاد می کنیم که خود را برای سفری چند روزه پاییزی به روستای درو آماده کنید تا با چشم های خودتان زیبایی و جذابیت این فصل را در طبیعت روستای درو ببینید. روستایی که زیبایی های این فصل در آن چند برابر جلوه می کند و با دیدن این منطقه مطمئنا پاییز یکی از فصل های مورد علاقه تان خواهد شد. جاده معروف اسبو به سمت درو ( مِلَه دَره ) انگار تابلویی رنگارنگ است كه در آن میان چشممان به رنگینكمان نارنجی- سبزهایی عادت میكند كه دل كندن از آنها سخت است.
بله، پاییز است و جادهها خلوتاند، پس مسیر رفت و برگشتمان هم با ما بیشتر راه میآید. سفر پاییزیمان را اینبار میكشانیم به جایی كه همیشه زیباست و اما پاییزش به زیبایی معروف است و رنگین بودن. سفری دلپذیر در پاییز كه هم خاطره است و هم دیدن و همچنین اندوختن تجربهای جدید.
بعد از گذر از این مسیر زیبا به روستای قدیمی و خوش آب و هوایی که به دلیل داشتن طبیعت بکر همیشه مورد توجه بسیاری از گردشگران و طبیعت دوستان بوده است می رسیم .
روستایی با چمن زارهای وسیع، باغ ها و درختان کهن سال زیبای کم نظیر و چشم نوازی که به این تکه از منطقه شاهرود خلخال بخشیده اند.با رسیدن به روستا و گشت و گذاری در کوچه پس کوچه های روستا حال و هوای پاییزی کاملا حس می شود .
زنان روستایی را مشاهده خواهید کرد که در حال جوراب بافی و کارهای روز مره هستند پدران زحمت کش را می بینید که بعد از اتمام کار روزمرگی خود برای ساعاتی زیر آفتاب پاییزی در میدان اصلی روستا درو هم نشسته و با هم به گپ و گفتگو می پردازند و منتظر رسیدن گله گوسفندان از چرا هستند .
اگر از اهالی بپرسید جاهای دیدنی روستا کجاست ؟
در پاسخ : (کَنه حمام ، سید حمزه وَر ، چت سَر ،خلانبر و ...)
پس از طی مسافتی در کوچه باغهای درو و عبور از کنار رودخانه خروشان شاهرود به امامزاده سید حمزه (ع) می رسید تمامی مسیر را درختان زیبای درختان میوه فرا گرفته است این محل جای مناسبی است برای استراحت و صرف ناهار دسته جمعی، و آنهایی که اهل کوهنوردی هستند راه را برای رسیدن به غار خلانبر از مسیر باغات زیبا و رنگارنگ خالیان ادامه می دهند
پست بعدی؛درباره شهید سید محمد اکبری