مدتهاست که ننوشته ایم . نه اینکه نوشتنمان نیاید

نوشتن حس و حالی می خواهد که همه آن احساس در وجود ما هست اما ظاهرا دل و دماغ برای خواندن کم شده است و بیشتر خواننده ها ترجیح می دهند بینند ه های کوتاه باشند و با قدرت بصری و یا سمعی خود سرو ته قضیه را هم بیاورند .

موضوع هم کم نبوده و نیست اما می دانیم که مراجعات به وبلاگ به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد . گفتیم شاید خوب باشد که در فضای جدید مجازی  دکانی باز کرده و ویترینی برایش چیده و کالایمان را آنجا عرضه کنیم . دیدیم که نه !! بازهم ان قلت آمد توی موضوع. تلگرام که فیلتر شد و اینستاگرام  هم به عکس نمایی بیشتر شهره است  و شاید خیلی از عکس هایی که قرار بود در آن صفحه گذاشته شود بار حقوقی با خود داشته باشد و رضایت افراد  شرط اصلی باشد

به هر حال رسیدیم به اینجا که بنویسیم اما در صفحه  سررسید مان . صفحات سفید سررسیدمان شاهد درد و دل هایی باشد که گاه و بی گاه با همشهریانمان در فضای  این وبلاگ می کردیم .

به قول معروف "خدا را چه دیدید؟" شاید بزودی و زودتر از آنچه که فکر بکنیم همه آن مشتریان پر و پا قرص به این وبلاگ ها برگشتند و بازار کساد ما هم رونق گرفت . شاید هم یکی پیدا شد و مطالب و عکس های ما را تو فضای مجازی منتشر کرد !!

شاید ....

ما به این شاید ها دلخوش می کنیم و گاه وبی گاه خواهیم نوشت